در ماههای اخیر، شاهد گسترش بحث برانگیزی در حوزه پوشش بودهایم؛ پدیدهای که از مرزهای اولیه فراتر رفته و به ترویج نوعی از بدن نمایی و برهنگی نسبی انجامیده است. این روند، اگرچه از سوی برخی بهعنوان «آزادی» و سلیقه فردی تبلیغ میشود، اما در بطن خود، پیامدهای عمیق اجتماعی و روانشناختی به همراه دارد که اصلیترین قربانیان آن، خود زنان هستند.
سالهاست استدلال غالب در تبیین فلسفه حجاب، «صیانت جامعه از لغزش» و کنترل محرکهای جنسی عنوان شده است. اگرچه این استدلال به سهم خود قابلتأمل است، اما نگاه ژرفتر، وجه دیگری از حقیقت را آشکار میکند: پوشش، در حقیقت سپری برای حفظ کرامت و هویت انسانی زن در برابر نگاهی است که او را صرفاً به پیکری برای مصرف تقلیل میدهد.
متأسفانه، جریانهای تجاری و رسانهای قدرتمندی با سوءاستفاده از شعارهای فریبنده، زن را به سطح یک «کالای بصری» تنزل دادهاند. در این نگاه ابزار گونه، ارزش زن نه در اندیشه، استعداد، شخصیت و نقش سازندهاش، بلکه در جذابیتهای گذرای فیزیکی او خلاصه میشود. برنامهها و محتوای برخی رسانهها، همچون نمونههای آشکاری که اخیراً در فضای مجازی دیده میشود، بهوضوح نشان میدهند که انتهای این مسیر، چیزی جز «شیء سازی» زن و فروکاستن مقام او به یک ابزار نیست.